زينب جونمزينب جونم، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

شيطونكهاي خونه ي ما◕ ‿ ◕

سفر كيش

1392/10/30 23:16
نویسنده : مامان
346 بازدید
اشتراک گذاری
سلام عشقاي مامان
ببخشيد كه دوباره دير اومدم ولي به خدا من تقصير نداشتم نتم قطع بود ناراحت
بابايي كه يه دو هفته اي مرخصي گرفته بود يهو روز دوم مرخصيش گفت كاراتون را بكنيد بعد از ظهر ميخوايم بريم كيش منم كه عاشق مسافرت از خوشحالي توي پوست خودم نمي گنجيدم خندهوقتي هم به شما گفتم كلي ذوقيديدخنده اخه دفعه ي اولي بود كه مي رفتيم كيش حالا همسري مهربانم همه ي كارها را رديف كرده بود بعد به ما گفت كه ما را سورپرايز كنه عاشقتمممممممممممممم همسر گلمقلب

ما در تاريخ 3/10/92 رفتيم خيلي هم بهمون خوش گذشت به خصوص به شماولي موقعي كه ميرفتيم بازار كلي نق مي زديدكه ديگه ما را كلافه مي كرديدکلافه فقط مي خواستيد بازي كنيد حسابي هم توي دريا بازي كرديد من فكرشو نميكردم اينقدر اونجا هوا خوب باشه كه بتوني بري توي دريا ولي در كل سفر خوبي بود دست بابايي درد نكنهقلب

اينم عكساتون ولي خيلي خوب نشده

 
 
 اين هتلمونه با دو تا ووروجكام
 
 
 اينم كشتي يونانيه
 
 
حسام اخمالو
 
 زينب جيگر
 
 
 
 
 اينجا هم سوار كشتي بوديم
 
 
 بخواب عزيزم اينجا خبري نيست
 
 
 
 
 
 
 
 زينب كلاه به سر
 
 دوستون دارممممممممممممممم
 
 
 
 
 
 
 
 

اينجا هم توي هتله

 
 
 

نوش جونت عزيزم

 
 
 
 
 
 
 
 
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سحر
6 بهمن 92 0:12
واقعا دسته بابای درد نکنه چه بابای خوبی و همسر مهربونی عزیزم چه عکس های زیبای,ای جانم نگا ادم برفیشو ای خدا ا ا
مامان
پاسخ
قربونت برم سحر جونم چشماتون زيبا ميبينه ممنون كه بهمون سرزديد