برف بازي
امسال بعد از چند سال اصفهان برف اومد ما كه حسابي ذوق زده شديم از صبح همش پشت پنجره بوديم و برفو تماشا مي كرديم ولي همسري نميذاشت ما بريم بازي كنيم
و ما هم حسرت مي خورديم
فردا صبح كه ز خواب بيدار شديم كه حسامو راهي مدرسه كنيم
مامانم اس داد كه مدرسه ها تعطيله
همسري هم كه رفته بود سر كار
منم چشمشو دور ديدم بچه ها را بردم بيرون و كلي بازي كرديم ولي همش استرس داشتم كه سرما نخورند اونوقت نمي دونستم جواب باباشونا چي بدم ولي حيف بود اگه نميرفتيم خيلي خوش گذشت
اينم عكسها
قربونت برم با اون ادم برفي درست كردنت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی